پرش به محتوا
این مقاله با استفاده از هوش مصنوعی از ژاپنی ترجمه شده است
به ژاپنی بخوانید
این مقاله در مالکیت عمومی (CC0) است. آزادانه از آن استفاده کنید. CC0 1.0 Universal

گیت‌هاب به عنوان یک معدن فکری

آیا با گیت‌هاب، سرویس وب که توسعه‌دهندگان نرم‌افزار متن‌باز از آن به عنوان بستری برای توسعه مشارکتی استفاده می‌کنند، آشنا هستید؟

در سال‌های اخیر، استفاده از آن به عنوان یک فضای کاری مشارکتی فراتر از نرم‌افزارهای متن‌باز، شامل توسعه نرم‌افزارهای شرکتی و حتی کاربردهای غیرمرتبط با نرم‌افزار گسترش یافته است.

من نیز از گیت‌هاب برای مدیریت برنامه‌های شخصی خود و پیش‌نویس مقالاتی که برای این وبلاگ می‌نویسم، استفاده می‌کنم.

در این مقاله، این امکان را بررسی خواهم کرد که استفاده از گیت‌هاب به طور فزاینده‌ای فراتر از نرم‌افزار گسترش یابد و به فضایی مشترک برای دانش باز تبدیل شود.

تولید سایت‌های ویکی توسط DeepWiki

بسیاری از ابزارهای توسعه نرم‌افزار که از هوش مصنوعی مولد استفاده می‌کنند، برای کمک به برنامه‌نویسان انسانی طراحی شده‌اند. در این ابزارها، انسان‌ها برنامه را می‌نویسند و هوش مصنوعی پشتیبانی ارائه می‌دهد.

با این حال، نوع جدیدی از ابزارهای توسعه نرم‌افزار در حال ظهور است که در آن انسان‌ها فقط دستورالعمل می‌دهند و هوش مصنوعی مولد وظیفه ایجاد برنامه را بر عهده می‌گیرد.

یکی از این ابزارهای پیشگام که توجه زیادی را به خود جلب کرد، Devin است. برخی گفته‌اند که معرفی Devin مانند اضافه کردن یک برنامه‌نویس دیگر به تیم توسعه است. اگرچه هنوز گفته می‌شود که مهندسان انسانی برای استفاده مؤثر نیاز به پشتیبانی دقیق دارند، اما بدون شک چنین داده‌هایی جمع‌آوری شده و برای بهبودهای بیشتر استفاده خواهند شد.

عصری که در آن یک تیم توسعه نرم‌افزار معمولی متشکل از یک انسان و برنامه‌نویسان هوش مصنوعی مانند Devin به عنوان اعضای تیم باشد، به سرعت در حال نزدیک شدن است.

شرکت Cognition، توسعه‌دهنده Devin، همچنین سرویسی به نام DeepWiki را منتشر کرده است.

DeepWiki سرویسی است که به طور خودکار یک سایت ویکی برای هر پروژه توسعه نرم‌افزار در گیت‌هاب ایجاد می‌کند. این به این معنی است که یک هوش مصنوعی مانند Devin تمام برنامه‌ها و اسناد مرتبط با یک پروژه را می‌خواند و تجزیه و تحلیل می‌کند و سپس تمام مستندات و مشخصات طراحی را ایجاد می‌کند.

طبق گزارش‌ها، Cognition سایت‌های ویکی را برای بیش از ۵۰,۰۰۰ پروژه عمومی اصلی و برجسته توسعه نرم‌افزار در گیت‌هاب، که آزادانه برای همه قابل دسترسی هستند، تولید کرده است.

از آنجایی که این‌ها پروژه‌های عمومی هستند، انجام چنین کاری هیچ مشکلی ندارد. اگرچه سایت‌های ویکی می‌توانند به طور خودکار تولید شوند، اما این کار مستلزم فعالیت تعداد زیادی هوش مصنوعی مولد با ظرفیت کامل برای مدت طولانی بوده و هزینه‌های قابل توجهی را در پی داشته است.

با تحمل این هزینه‌ها توسط Cognition، تعداد زیادی از پروژه‌های عمومی از طریق دستیابی رایگان به مستندات و مشخصات طراحی، بهره‌مند شدند.

اگر داده‌های آماری نشان دهد که این سایت‌های ویکی برای پروژه‌های عمومی مفید هستند و تأثیر قابل توجهی بر بهبود کیفیت و بهره‌وری دارند، شرکت‌های توسعه نرم‌افزار احتمالاً DeepWiki را برای پروژه‌های خود به کار خواهند گرفت.

Cognition به یقین بر این باور بوده است که چنین اتفاقی خواهد افتاد و به همین دلیل در تولید سایت‌های ویکی برای پروژه‌های عمومی بی‌شمار سرمایه‌گذاری کرده است. این امر نشان‌دهنده اعتماد Cognition به DeepWiki است. و اگر DeepWiki به کار گرفته شود، Devin نیز به طور خودکار به دنبال آن خواهد آمد و به طور قابل توجهی گسترش برنامه‌نویسان هوش مصنوعی را تسریع خواهد کرد.

گیت‌هاب به عنوان بستری برای اشتراک‌گذاری اسناد

گیت‌هاب به عنوان یک سرویس وب محبوب و استاندارد داکتوم (de facto) برای اشتراک‌گذاری، ویرایش مشترک و ذخیره برنامه‌ها برای توسعه نرم‌افزارهای متن‌باز تبدیل شده است.

در سال‌های اخیر، ویژگی‌های قدرتمند مدیریت و امنیت آن برای شرکت‌ها، منجر به استفاده رایج آن توسط شرکت‌های پیشرفته توسعه نرم‌افزار شده است.

در نتیجه، گیت‌هاب اغلب تصویری از یک سرویس وب در درجه اول برای ذخیره‌سازی و اشتراک‌گذاری برنامه را به ذهن متبادر می‌کند. با این حال، در واقعیت، امکان اشتراک‌گذاری، ویرایش مشترک و ذخیره‌سازی اسناد و مطالب مختلف، کاملاً بی‌ربط به برنامه‌ها را فراهم می‌کند.

به همین دلیل، بسیاری از افراد از گیت‌هاب برای مدیریت اسنادی که مایلند به طور گسترده به صورت مشترک ویرایش کنند، استفاده می‌کنند. این اسناد می‌توانند مربوط به نرم‌افزار باشند یا کاملاً بی‌ارتباط.

علاوه بر این، وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها نیز اسنادی هستند که نوعی برنامه را در بر می‌گیرند یا توسط برنامه‌ها برای انتشار ساختاردهی می‌شوند.

بنابراین، برای افراد و شرکت‌ها غیرمعمول نیست که محتوای وبلاگ و وب‌سایت، همراه با برنامه‌های ارائه و تولید خودکار سایت، را با هم به عنوان یک پروژه واحد گیت‌هاب ذخیره کنند.

همچنین امکان دارد که چنین محتوای وبلاگ و وب‌سایتی را به پروژه‌های عمومی گیت‌هاب تبدیل کرد تا ویرایش مشترک را امکان‌پذیر سازد.

اخیراً، علاوه بر استفاده از هوش مصنوعی مولد برای توسعه نرم‌افزار، جاسازی مستقیم قابلیت‌های هوش مصنوعی مولد در نرم‌افزار به طور فزاینده‌ای رایج شده است.

در چنین مواردی، دستورالعمل‌های دقیق برای هوش مصنوعی مولد، که «پرامپت» نامیده می‌شوند، در داخل برنامه جاسازی می‌شوند.

این پرامپت‌ها را نیز می‌توان نوعی سند در نظر گرفت.

کارخانه فکری

با وجود اینکه من یک مهندس نرم‌افزار هستم، مقالاتی برای وبلاگم نیز می‌نویسم.

در حالی که دوست دارم افراد زیادی آنها را بخوانند، افزایش تعداد خوانندگان بسیار چالش‌برانگیز است.

البته، می‌توانم به ایجاد مقالاتی برای جلب توجه یا تماس مستقیم با افراد بانفوذ مختلف برای مشاوره، با تلاش و ابتکار، فکر کنم.

با این حال، با توجه به شخصیتم و تلاش و استرس‌های مربوطه، علاقه‌ای به تبلیغات تهاجمی ندارم. علاوه بر این، صرف زمان برای چنین فعالیت‌هایی، زمان را از جنبه‌های اصلی کارم: ایجاد برنامه‌ها، تفکر و نگارش اسناد منحرف می‌کند.

بنابراین، اخیراً تصمیم گرفتم تا یک استراتژی «چندرسانه‌ای» یا «همه‌کاناله» را برای گسترش دامنه مقالات وبلاگم با انتشار آنها در قالب‌های محتوایی مختلف امتحان کنم.

به طور خاص، این شامل ترجمه مقالات ژاپنی به انگلیسی و انتشار آنها در یک سایت وبلاگ انگلیسی، و ایجاد ویدئوهای ارائه برای توضیح مقالات و انتشار آنها در یوتیوب است.

علاوه بر این، فراتر از انتشار در سرویس‌های عمومی وبلاگ، من همچنین در حال بررسی ایجاد وبلاگ شخصی خود با فهرستی از مقالات گذشته‌ام بر اساس دسته‌بندی و پیوند دادن مقالات مرتبط هستم.

اگر هر بار که مقاله جدیدی اضافه می‌شود، تمام این‌ها را به صورت دستی ایجاد کنم، هدف اصلی از بین می‌رود. بنابراین، تمام وظایف به جز نوشتن مقاله اولیه ژاپنی، با استفاده از هوش مصنوعی مولد به صورت خودکار انجام می‌شوند. من این را «کارخانه فکری» می‌نامم.

برای تحقق این سیستم، باید برنامه‌هایی را توسعه دهم.

در حال حاضر، من برنامه‌هایی را ایجاد کرده‌ام که می‌توانند ترجمه، تولید ویدئوی ارائه و بارگذاری در یوتیوب را به طور کامل خودکار کنند.

اکنون، در حال ایجاد برنامه‌های پایه برای دسته‌بندی و پیوند دادن مقالات وبلاگ موجود هستم.

به محض اتمام آن، و ایجاد برنامه‌ای برای تولید وبلاگ سفارشی‌ام و استقرار خودکار آن در یک سرور وب، مفهوم اولیه کارخانه فکری من به طور کامل محقق خواهد شد.

کارخانه فکری در معنای گسترده‌تر

پیش‌نویس مقالات وبلاگ من، که به عنوان مواد خام برای این کارخانه فکری عمل می‌کنند، نیز به عنوان پروژه‌های گیت‌هاب مدیریت می‌شوند. در حال حاضر، آنها به عنوان پروژه‌های خصوصی به طور عمومی فاش نشده‌اند، اما در آینده، همراه با برنامه‌های کارخانه فکری، در نظر دارم آنها را به پروژه‌های عمومی تبدیل کنم.

علاوه بر این، دسته‌بندی مقالات وبلاگ، پیوند دادن مقالات و توضیحات ویدیویی مقالات وبلاگ که در حال حاضر در حال توسعه آنها هستم، مفهوم اساسی مشترکی با DeepWiki دارند.

با استفاده از هوش مصنوعی مولد، آثار خلاقانه اصلی به عنوان مواد خام برای تولید محتوای مختلف استفاده می‌شوند. علاوه بر این، اطلاعات و دانش موجود در این محتوا را می‌توان به هم متصل کرد تا آنچه را که می‌توان یک پایگاه دانش نامید، ایجاد کرد.

تنها تفاوت در این است که ماده خام یک برنامه است یا یک مقاله وبلاگ. و برای DeepWiki و کارخانه فکری من، که توسط هوش مصنوعی مولد قدرت می‌گیرد، این تفاوت تا حد زیادی ناچیز است.

به عبارت دیگر، اگر اصطلاح «کارخانه فکری» در معنای عمومی و گسترده‌تر تفسیر شود، نه محدود به برنامه‌های خاص من، DeepWiki نیز نوعی کارخانه فکری است.

علاوه بر این، آنچه یک کارخانه فکری تولید می‌کند، محدود به مقالات ترجمه شده به زبان‌های دیگر، ویدئوهای ارائه، یا سایت‌های وبلاگ و ویکی خودساخته نیست.

این کارخانه احتمالاً قادر خواهد بود محتوا را به هر رسانه و قالب قابل تصوری تبدیل کند، مانند ویدئوهای کوتاه، توییت‌ها، مانگا و انیمه، پادکست‌ها و کتاب‌های الکترونیکی.

علاوه بر این، محتوای موجود در این رسانه‌ها و قالب‌ها را نیز می‌توان برای مخاطبان مختلف، از جمله چندزبانگی گسترده‌تر، نسخه‌هایی برای متخصصان یا مبتدیان، و نسخه‌هایی برای بزرگسالان یا کودکان، متنوع کرد.

در نهایت، حتی تولید محتوای سفارشی بر اساس تقاضا نیز امکان‌پذیر خواهد بود.

گیت‌هاب به عنوان یک معدن فکری

مواد اولیه برای یک کارخانه فکری، اصولاً می‌توانند در هر مکانی ذخیره شوند.

با این حال، با در نظر گرفتن اینکه گیت‌هاب به استاندارد داکتوم برای اشتراک‌گذاری، ویرایش مشترک، و ذخیره برنامه‌ها برای پروژه‌های متن‌باز تبدیل شده است، و اینکه افراد مختلف — نه فقط خودم — از گیت‌هاب به عنوان مکانی برای ذخیره‌سازی اسناد استفاده می‌کنند، آشکار می‌شود که گیت‌هاب پتانسیل تبدیل شدن به منبع اصلی مواد اولیه برای کارخانه‌های فکری را دارد.

به عبارت دیگر، گیت‌هاب به یک معدن فکری مشترک بشری تبدیل خواهد شد که مواد اولیه را به کارخانه‌های فکری عرضه می‌کند.

اصطلاح «مشترک بشری» در اینجا به این ایده اشاره دارد که پروژه‌های متن‌باز یک دارایی نرم‌افزاری مشترک برای بشریت هستند.

فلسفه متن‌باز که گیت‌هاب را زیربنا قرار داده است، با مفهوم اسناد باز نیز به خوبی سازگار خواهد بود.

علاوه بر این، فرهنگی برای مدیریت اطلاعات حق چاپ و مجوزها برای هر سند، مشابه برنامه‌ها، می‌تواند پدیدار شود. محتوای تولید شده به صورت خودکار از اسناد منبع می‌تواند به راحتی همان مجوز را دریافت کند یا با قوانین مقرر شده توسط مجوز مطابقت داشته باشد.

از دیدگاه ایجاد یک کارخانه فکری، یکپارچه‌سازی اسناد مواد اولیه در گیت‌هاب ایده‌آل است.

این امر دو مزیت دارد: مزیت کارایی توسعه، زیرا به سادگی نیاز به اتصال گیت‌هاب به کارخانه فکری دارد، و توانایی نمایش مؤثر عملکرد و کارایی کارخانه فکری خود به اسناد عمومی موجود، بسیار شبیه به DeepWiki.

در آینده، با توسعه و اتصال کارخانه‌های فکری مختلف به گیت‌هاب، و مدیریت اسناد بیشتر توسط افراد و شرکت‌ها در گیت‌هاب برای پردازش توسط کارخانه‌های فکری، موقعیت گیت‌هاب به عنوان یک معدن فکری باید به طور محکم تثبیت شود.

پایگاه دانش عمومی مشترک بشریت

با قرار گرفتن گیت‌هاب در مرکز، به عنوان یک معدن فکری، و تولید طیف وسیعی از محتوا و پایگاه‌های دانش توسط کارخانه‌های فکری، این اکوسیستم کامل یک پایگاه دانش عمومی مشترک بشریت را ایجاد خواهد کرد.

علاوه بر این، این پایگاه دانش، یک پایگاه دانش پویا و بلادرنگ خواهد بود که با افزایش تعداد اسناد منتشر شده در گیت‌هاب، به طور خودکار گسترش می‌یابد.

در حالی که این پایگاه دانش پیچیده و عظیم، که حاوی مقادیر زیادی دانش است، برای انسان‌ها مفید خواهد بود، استخراج کامل ارزش بالقوه آن احتمالاً برای ما چالش‌برانگیز خواهد بود.

با این حال، هوش مصنوعی قادر خواهد بود از این پایگاه دانش عمومی مشترک بشریت به طور کامل بهره‌برداری کند.

رگه‌های دانش عمومی

هنگامی که چنین اکوسیستمی محقق شود، اطلاعات عمومی مختلف به طور طبیعی در گیت‌هاب همگرا خواهند شد.

این فقط به پیش‌نویس وبلاگ‌های شخصی یا وب‌سایت‌های شرکتی محدود نخواهد بود.

بینش‌ها و داده‌های آکادمیک، مانند مقالات پیش‌چاپ، ایده‌های تحقیقاتی، داده‌های تجربی و نتایج نظرسنجی نیز در آنجا جمع‌آوری خواهند شد.

این امر نه تنها کسانی را که مایلند دانش، ایده‌ها و داده‌ها را برای منفعت تمام بشریت به اشتراک بگذارند جذب می‌کند، بلکه کسانی را نیز که به دنبال انتشار سریع اکتشافات برای کسب شهرت هستند، جذب خواهد کرد.

حتی دانشگاهیان و پژوهشگران ممکن است در ارزیابی اعتبار، نوآوری و تأثیر کار خود توسط هوش مصنوعی، بیان آن از طریق قالب‌های محتوایی مختلف، و شناخته شدن از طریق "وایرال شدن"، به جای انتظار برای فرآیند طولانی و زمان‌بر داوری همتا برای مقالات، ارزش بیابند.

به‌علاوه، اگر کار آنها به این شیوه توجه سایر محققان یا شرکت‌ها را جلب کند، که منجر به همکاری در پژوهش یا تأمین مالی شود، منافع ملموسی نیز به همراه خواهد داشت.

علاوه بر این، بازگردش دانش خود هوش مصنوعی نیز اتفاق خواهد افتاد.

در حالی که هوش مصنوعی مولد مقادیر زیادی دانش را از طریق پیش‌آموزش کسب می‌کند، به طور فعال با کاوش ارتباطات غیرمنتظره یا ساختارهای مشابه در میان آن حجم عظیم از دانش، یاد نمی‌گیرد.

همین امر در مورد بینش‌های جدیدی که از اتصال قطعات مختلف دانش پدید می‌آیند نیز صادق است.

از سوی دیگر، هنگام بحث در مورد چنین شباهت‌ها و ارتباطاتی با یک هوش مصنوعی مولد از پیش آموزش‌دیده، می‌تواند ارزش آن‌ها را با دقت بالایی ارزیابی کند.

بنابراین، با وارد کردن قطعات مختلف دانش به هوش مصنوعی مولد، مقایسه آن‌ها به صورت تصادفی یا جامع، امکان کشف شباهت‌های غیرمنتظره و ارتباطات ارزشمند وجود دارد.

البته، با توجه به تعداد بی‌شمار ترکیب‌ها، پوشش دادن همه چیز غیرعملی است. با این حال، با ساده‌سازی و خودکارسازی مناسب این فرآیند، امکان استخراج خودکار دانش مفید از دانش موجود فراهم می‌شود.

با دستیابی به چنین کشف خودکار دانش و ذخیره‌سازی دانش کشف شده در گیت‌هاب، این چرخه می‌تواند به ظاهر به طور نامحدود ادامه یابد.

بدین ترتیب، در این معدن فکری، رگه‌های کشف‌نشده بسیاری وجود دارد و حفاری آن‌ها امکان‌پذیر خواهد شد.

نتیجه‌گیری

با شکل‌گیری پایگاه دانش مشترک بشریت، مانند گیت‌هاب، به عنوان یک استاندارد داکتوم، به احتمال زیاد از آن برای پیش‌آموزش هوش مصنوعی مولد و مکانیسم‌های بازیابی دانش مانند RAG استفاده خواهد شد.

در چنین سناریویی، خود گیت‌هاب مانند یک مغز عظیم عمل خواهد کرد. هوش‌های مصنوعی مولد سپس این مغز را به اشتراک گذاشته و دانش را توزیع و گسترش خواهند داد.

دانشی که علاوه بر این در آنجا ثبت می‌شود، صرفاً سوابق واقعی، داده‌های جدید یا طبقه‌بندی‌ها نخواهد بود. همچنین شامل دانشی خواهد شد که به عنوان یک کاتالیزور عمل کرده و کشف دانش دیگر و ترکیب‌های جدید را ترویج می‌دهد.

من به چنین دانشی با اثر کاتالیزوری، کریستال فکری یا بلور دانش اطلاق می‌کنم. این شامل، برای مثال، چارچوب‌های فکری جدید است.

هنگامی که چارچوب‌ها به تازگی کشف یا توسعه می‌یابند و کریستال‌های فکری اضافه می‌شوند، اثر کاتالیزوری آنها ترکیب‌ها و ساختاردهی‌های جدیدی از دانش را که قبلاً غیرممکن بودند، امکان‌پذیر می‌سازد و منجر به افزایش دانش جدید می‌شود.

گاهی اوقات، اینها ممکن است حاوی یک کریستال فکری دیگر باشند که سپس دانش را بیشتر تقویت می‌کند.

این نوع دانش به جای کشف علمی، به تحقیق ریاضی، توسعه مهندسی یا اختراع نزدیک‌تر است. بنابراین، دانشی است که صرفاً از طریق تفکر رشد می‌کند، نه از طریق حقایق مشاهده‌ای جدید مانند دانش علمی.

و گیت‌هاب، به عنوان یک معدن فکری، همراه با هوش‌های مصنوعی مولد بی‌شمار که از آن استفاده می‌کنند، رشد چنین دانشی را تسریع خواهد کرد.

این دانش به سرعت کشف‌شده، که بسیار فراتر از سرعت کشف در مقیاس انسانی است، در قالبی آسان‌فهم توسط کارخانه‌های فکری ارائه خواهد شد.

به این ترتیب، دانشی که صرفاً از طریق تفکر قابل کاوش است، به سرعت کشف خواهد شد.